تو مال منی فصل ۲ پارت ۱۲
که یهو ا.ت گفت
ا.ت : بچه به دنیا میومد بعد من رو میکشتی
حرف کوک توسط حرف ا.ت قطع شدن کوک جوابی براش نداشت ا.ت دوباره بدون اینکه دست خودش باشه بغض کرده بود و چشماش اشکی بود از در کمد فاصله گرفت و توی چشماش کوک نگاه کرد و گفت
ا.ت : جواب بده ... تو فقط فکر منافع خودتی ... من عاشقت بودم میدونی یعنی چی ... من زندگیم رو پای تو گذاشتم ... من ... من فکر میکردم که خدا خانوادم رو ازم گرفت ولی به جاش تورو بهم داد ولی تو بد تر از همه بلا هایی هستی که سرم. اومد جونگ کوک ( بغض و سعی در نگه داشتن گریه )
کوک : ا.ت ....
ا.ت : خیلی حرف زدی جونگ کوک بهتره این دفعه بشنوی
من بعد از تو خورد شدم تو ... تو حتی آرزو اینکه بچه داشته باشم هم ازم گرفتی جونگ کوک من میخواستم سوپرایزت کنم و مطمئن بودم که تو از این حالت سرد بیرون میای ولی خودم سورپرایز شدم و تبدیل شدم به آدم کش ( داد )
کوک : ا.ت من اون موقع توسط بابا بزرگ تهدید شده بودم
ا.ت : این بابا بزرگ أهههههه خسته شدم هرچی بدبختی دارم تو زندگیم بخاطر این مرتیکه هست جونگ کوک لطفا برو بیرون تو دیگه از نظر من مردی برو بیرون جونگ کوک ( داد )
و ا.ت رفت روی تخت پشت به جونگ کوک نشست
کوک بغض کرده بود و میخواست دوباره ا.ت رو بغل کنه ولی گفت
کوک : جئون ا.ت یادت نره که تو تا ابد مال جئون جونگ کوک هستی درسته کارای اشتباهی کردم ولی برای درست کردن اون کارا وقت دارم پس از وقتم استفاده میکنم و تو رو به زندگی مشترکمون برمیگردونم
از داخل جیب مخفی کتش یک جفت کفش کوچیک در آورد و با گریه گفت
کوک : به بچه که از دست دادیم قسم میخورم که تورو به پیش خودم بر میگردونم ا.ت مطمئن باش عزیزم ( بغض و گریه ملایم )
کوک کفش هارو گذاشت و از اتاق خارج شد و ا.ت همون زمان که جونگ کوک رفت با تمام قدرت اشکانش رو بیرون ریخت خیلی تحمل کرده بود که گریه نکنه جلوی جونگ کوک ، همین طوری اشک میریخت و گفت
ا.ت : کاشکی هیچ وقت عاشقت نمی شدم تا الان وضعم این نبود
داشت همین جوری گریه میکرد که یهو ....
شرط ها فقط لایک هست چون فالور رو زیاد رسوندین ۴۰ یا ۵۰ تا لایک کافیه
ا.ت : بچه به دنیا میومد بعد من رو میکشتی
حرف کوک توسط حرف ا.ت قطع شدن کوک جوابی براش نداشت ا.ت دوباره بدون اینکه دست خودش باشه بغض کرده بود و چشماش اشکی بود از در کمد فاصله گرفت و توی چشماش کوک نگاه کرد و گفت
ا.ت : جواب بده ... تو فقط فکر منافع خودتی ... من عاشقت بودم میدونی یعنی چی ... من زندگیم رو پای تو گذاشتم ... من ... من فکر میکردم که خدا خانوادم رو ازم گرفت ولی به جاش تورو بهم داد ولی تو بد تر از همه بلا هایی هستی که سرم. اومد جونگ کوک ( بغض و سعی در نگه داشتن گریه )
کوک : ا.ت ....
ا.ت : خیلی حرف زدی جونگ کوک بهتره این دفعه بشنوی
من بعد از تو خورد شدم تو ... تو حتی آرزو اینکه بچه داشته باشم هم ازم گرفتی جونگ کوک من میخواستم سوپرایزت کنم و مطمئن بودم که تو از این حالت سرد بیرون میای ولی خودم سورپرایز شدم و تبدیل شدم به آدم کش ( داد )
کوک : ا.ت من اون موقع توسط بابا بزرگ تهدید شده بودم
ا.ت : این بابا بزرگ أهههههه خسته شدم هرچی بدبختی دارم تو زندگیم بخاطر این مرتیکه هست جونگ کوک لطفا برو بیرون تو دیگه از نظر من مردی برو بیرون جونگ کوک ( داد )
و ا.ت رفت روی تخت پشت به جونگ کوک نشست
کوک بغض کرده بود و میخواست دوباره ا.ت رو بغل کنه ولی گفت
کوک : جئون ا.ت یادت نره که تو تا ابد مال جئون جونگ کوک هستی درسته کارای اشتباهی کردم ولی برای درست کردن اون کارا وقت دارم پس از وقتم استفاده میکنم و تو رو به زندگی مشترکمون برمیگردونم
از داخل جیب مخفی کتش یک جفت کفش کوچیک در آورد و با گریه گفت
کوک : به بچه که از دست دادیم قسم میخورم که تورو به پیش خودم بر میگردونم ا.ت مطمئن باش عزیزم ( بغض و گریه ملایم )
کوک کفش هارو گذاشت و از اتاق خارج شد و ا.ت همون زمان که جونگ کوک رفت با تمام قدرت اشکانش رو بیرون ریخت خیلی تحمل کرده بود که گریه نکنه جلوی جونگ کوک ، همین طوری اشک میریخت و گفت
ا.ت : کاشکی هیچ وقت عاشقت نمی شدم تا الان وضعم این نبود
داشت همین جوری گریه میکرد که یهو ....
شرط ها فقط لایک هست چون فالور رو زیاد رسوندین ۴۰ یا ۵۰ تا لایک کافیه
- ۲۲.۷k
- ۰۳ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۴۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط